تاریخ روز اوقات شرعی


 نواهای من 


 آمار 

  • امروز: 1
  • دیروز: 0
  • 7 روز قبل: 3
  • 1 ماه قبل: 16
  • کل بازدیدها: 1339

  •  رتبه 



     تبلیغات 

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید
  • پیشنهاد مطلب منتخب
  • راهکارهای افزایش بازدید وبلاگ
  • زیباسازی وبلاگ
  • پرسش های متداول
  • ولادت امام حسین (علیه السلام)
  • روز مادر
  •  
      تلنگرانه ...

    هرکاری می‌تونی بکن که #گناه نکنی!

    وقتایی که موقعیت گناه پیش میاد،
    دقیقا قافله‌ی کربلای حسینِ زمان روبروت،
    و یه دره‌ی عمیق خطرناک پشت سرت!

    اگه به گناه #بله بگی،
    به #هل_من_معین مهدیِ‌فاطمه #نه گفتی!

    #من‌سرم‌گرم‌گناه‌است‌سرم‌داد‌بزن

    #سینه‌ات‌سخت‌به‌تنگ‌آمده‌فریاد‌بزن

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

    [چهارشنبه 1397-09-21] [ 12:40:00 ب.ظ ]  



      ...و این ولایت‌پذیری طرماح بود... ...

    براى #امیرالمومنین_علیه_السلام نامه‏‌اى از #معاویه رسید #حضرت مهرنامه را شکست و #قرائت کرد: ”از طرف امیرالمومنین و خلیفة‏‌المسلمین، معاویه‌بن‌ابى‌سفیان براى #على :‏ اى‏ على!  در #جنگ_جمل هرچه خواستى با ام‌المومنین: #عایشه و اصحاب رسول #خدا: طلحه و زبیر کردى‏ اکنون مهیاى جنگ باش“ حضرت جواب نامه را اینگونه نوشت: از طرف عبدالله تو به ریاست‏ مى‌نازى و من به #بندگى خداوند من آماده جنگ‏ هستم به‌همان نشان که ”انا قاتل جدک و عمک و خالک: من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دایى تو هستم“ …سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش که در محضرش بودند، پرسید: کیست که‏ این نامه را به شام ببرد؟ کسى جواب نداد… دوباره حضرت سوالش را تکرار فرمود و این بار #طرماح از میان جمعیت برخاست و عرض کرد: على‏ جان ! من حاضرم‏… حضرت ضمن اینکه او را از متن‏ تند نامه آگاه کرد، فرمود: طرماح ! به #شام که‏ رفتى #مواظب #آبروى_على باش‏ طرماح گفت: سمعاً و طاعة‏ً آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حرکت کرد …معاویه در باغ قصرش بود که عمرو عاص خبر رسیدن‏ یکى از شاگردان على را به او رساند معاویه‏ فورا دستور داد که بساطى رنگین پهن کنند تا شکوه آن طرماح را تحت تاثیر قرار بدهد و او را به لکنت بیندازد دستور انجام شد …طرماح وقتى‏ وارد شد و آن فرش‌هاى رنگین و بساط مفصل را دید، بى‌اعتناء با همان کفش‌هاى خاک‌آلوده‌اش قدم‌ها را برفرش‌ها گذاشت، خود را به معاویه رساند و همانطور که او بر مسندش لمیده بود، طرماح نیز لم داد و پاهایش را دراز کرد …اطرافیان معاویه‏ به طرماح #اعتراض کردند که ”پاهایت را جمع کن” اما او گفت: تا آن مردک (معاویه) پاهایش را جمع نکند، من هم پاهایم را جمع نخواهم کرد عمرو عاص به معاویه در گوشى گفت: این مردى‏ بیابانیست و کافیست که تو سرکیسه‌ات را کمى شل‏ کنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض کند …معاویه ضمن اینکه دستور داد تا سى‌هزاردرهم‏ پیش طرماح بگذارند، از او پرسید: از نزد که‏ به خدمت که آمده‌اى ؟ …طرماح گفت : از طرف #خلیفه‏_برحق، #اسدالله، #عین_الله، #اذن_الله، #وجه‏_الله، #امیرالمومنین_علی_ابن_ابیطالب نامه‌اى‏ دارم براى امیر زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن، معاویة‌بن‌ابى‌سفیان‏ …معاویه ناراحت از اینکه‏ سى‌هزاردرهم نیز نتوانسته‌است که این شاگرد على(ع) را ساکت کند، گفت: نامه را بده ببینم …طرماح گفت: روى پاهایت مى‌ایستى، دودستت را دراز میکنى تا من نامه على(ع) را ببوسم و به تو بدهم‏ معاویه گفت: نامه‏ را به عمروعاص بده‏ طرماح گفت: امیرى که ظالم‏ است، وزیرش هم خائن است و من نامه را به خائنى‏ چون او نمیدهم‏ معاویه گفت: نامه را به یزید بده‏ طرماح گفت: ما دل خوشى از شیطان نداریم‏ چه رسد به بچه‌اش‏ معاویه پرسید: پس چه کنیم ؟ طرماح گفت: همانکه گفتم‏ …بالاخره معاویه نامه‏ را گرفت و خواند بعد هم با ناراحتى تمام کاتبانش‏ را احضار کرد تا جواب نامه را اینگونه بنویسد: ”على ! عده لشکریان من به عدد ستارگان آسمان‏ است‏ مهیاى نبرد باش“ …طرماح برخاست و گفت: من خودم جواب نامه‌ات را مى‌دهم‏: على(ع) خود به تنهایى خورشیدیست که ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت‏ سپس خواست برود که معاویه گفت: ”طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو“ …اما طرماح بى‌اعتناء به‏ حرف معاویه و بدون خداحافظى راه کوفه را در پیش‏ گرفت‏ معاویه رو به عمروعاص کرد و گفت: حاضرم‏ تمام ثروتم را بدهم تا یکى از شما به اندازه‏ یک‌ساعتى که این مرد از على طرفدارى کرد، از من‏ طرفدارى کند …عمرو عاص گفت: بخدا اگر على به‏ شام بیاید، من که عمروعاصم نمازم را پشت سر او میخوانم اما غذایم را سرسفره تو میخورم

    ‏( #الأختصاص ص ١٣٨)

    مذاکره‌کننده یعنی این…

    …و این ولایت‌پذیری طرماح بود…

    موضوعات: ولایت, اسدالله‌الغالب  لینک ثابت

    [دوشنبه 1397-03-28] [ 10:40:00 ق.ظ ]  



      خدا از هرچه بگذرد، از حق‌الناس نمی‌گذرد ...

    سنگینی حق‌الناس، با الغوث الغوث و قرآن به‌سر گرفتن پاک نمی‌شود…

    ای که هردم، دَم ز حیدر می‌زنید

    بر یتیمان علی سر می‌زنید؟

    بر یتیمان علی پرداختن

    بهتر از هفتاد مسجد ساختن

     

    موضوعات: حق‌الناس  لینک ثابت

    [چهارشنبه 1397-03-16] [ 09:53:00 ق.ظ ]  



      اسدالله الغالب ...

    نرسد اَگر به عَلی کسی،

    به‌کجا رود؟ به‌کجا رسد؟

    بخدا قسم که اگر کسی

    به‌عَلی رسد، به‌خدا رسد

     

    موضوعات: ولایت, اسدالله‌الغالب  لینک ثابت

    [شنبه 1397-03-12] [ 08:20:00 ق.ظ ]  



      شهدای گمنام ...


    قدم که میزنی بین این قبرها سبک میشوی

     

    وعده ما :


    پنجشنبه ها یکساعت قبل از اذان مغرب
    مزار شهدای گمنام مصلی چالوس

    موضوعات: شهدا  لینک ثابت

    [پنجشنبه 1395-11-07] [ 04:55:00 ب.ظ ]  



    1 3